مقدمه و اهداف: مدت زمان مدیدی است که شاهد همراهی اشارات دست و بازو با گفتار هستیم، لیکن راهی که از طریق آن این دو شیوه بیان در تولید با یکدیگر مرتبط می شوند هنوز به طور کامل شناخته شده نیست. یک راه مناسب برای بررسی رابطه ی بین اشاره و گفتار زمانی است که جریان گفتار به شکل موقتی مختل می شود، که این وضعیت در مورد لکنت زبان به بهترین شکل صادق است. بنابراین لکنت، فرصت مناسبی را برای مشاهده ی رابطه ی اشاره و گفتار در زمانی که گفتار مختل شده است فراهم می آورد. لذا در تحقیق حاضر قصد داریم تا به مقایسه اشارات خود انگیخته ی گفتار در بزرگسالان لکنتی و روان بپردازیم. هدف از این کار، دستیابی به بینش صحیح، درخصوص ماهیت رابطه ی بین اشاره و گفتار در بزرگسالان است که با مشاهده ی تأثیر اختلال در گفتار به وسیله ی لکنت بر تولید اشارات همراه صورت می گیرد.
روش اجرا:
سه قطعه فیلم داستانی تقریباً 2 دقیقه ای، با فاصله برای فرد پخش می شد. پس از ارائه ی هر قطعه ی فیلم از وی خواسته می شد تا داستان را با حداکثر جزئیات ممکن برای شنونده ای که روبرویش نشته تعریف کند. و در همان حال از او ضبط ویدئویی به عمل می آمد.
اهم یافته ها:
تعداد کل اشارات به کار رفته در گفتار افراد لکنتی نسبت به افراد طبیعی کمتر بود و تفاوت معناداری داشت.
نسبت اشارات نمادین به تعداد گفته ها در افراد لکنتی نسبت به افراد طبیعی کمتر بود و تفاوت معناداری داشت.
نسبت اشارات نمادین به تعداد گفته ها در افراد لکنتی نسبت به افراد طبیعی کمتر بود و تفاوت معناداری داشت.
در بیش از 70٪ موارد حرکات اشارات نمادین دست درحین لکنت، متوقف(فریز) شده یا دچار برگشت می شد.
نتیجه گیری پژوهش:
اشاره و گفتار، آنچنان در تولید به شکل نزدیکی با یکدیگر پیوند خورده اند که یک سیستم ارتباطی یکپارچه را تشکیل می دهند و نقص در یکی (در اینجا گفتار) منجر به نقص در دیگری خواهد شد.